- پا بییتن
آغاز، آغاز و شروع دوباره ی کاری، طرح چیستان، برقرار شدن
معنی پا بییتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شتاب گرفتن
در حال کار کردن، روان و جاری بودن
ترسیدن، به واسطه ی ترس از جایی جستن
جاری و روان شدن، غلتیدن در سراشیبی
درد گرفتن استخوان
گفتگو و مجادله را دوباره آغاز کردن
خرده گرفتن، ایراد گرفتن
خشمگین شدن
بر راه و رسم کاری تسلط داشتن
شروع دسته جمعی کار از یک گوشه ی زمین و محدوده ای که در مزرعه
ادرار داشتن، دچار ادرار شدن
گام برداشتن
زیر گرفتن، سواره از روی چیزی گذشتن
مغرور شدن، فاسد شدن غذا
آموختن
غلتیده شدن
جلوگیری کردن، جلوی کسی یا چیزی را گرفتن
پی گیری کردن، از هم گشودن، باز کردن چیز بافته شده
پیچ خوردن، کج شدن
پی ریزی کردن، بنیان نهادن
فنی در کشتی باشال، یکی از فنون کشتی گیله مردی
اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن، ته گرفتن غذا، نشستن برف بر زمین، بلند کردن، شالوده ریختن، اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن
بلند کردن
پریدن، پرواز کردن، فرار کردن
هواخواه جمع کردن، حمایت شدن از سوی فرزندان و خاندان از
اندازه شدن و جای گرفتن در چیزیجا گرفتنجا شدن
رها کردن، از دست دادن، کمک کردن
پهن کردن رختخواب جا انداختن استخوان در رفته
قلق کسی را به دست آوردن، طبع کسی را فهمیدن
چک بییتن
سهم خود را گرفتن دریافت حق و حقوق
از کسی خط مشی گرفتن
خواب به چشم آمدن، خواب آلود شدن
انباشتن، پس گرفتن، قبول کالای پس آورده